انواع حال گیری خدا
سخنان استاد قرائتی در مورد انواع حال گیری خدا
میگویند: شما آخوندها میگویید: اگر زكات ندهید باران نمیآید. كشور كانادا اصلاً مسلمان نیست اصلاً زكات هم نمیدهند، صبح تا شب هم باران میآید. یا اگر ظلم كنی، سیلی میخوری. فلانی كارش ظلم كردن است و تا حالا هم هیچ سیلی نخورده است. اینها را چه كنیم؟
میگویم: شما كه چای میخوری، اگر وسط چای خوردن عطسه كنی. دستت تكان میخورد، از این نعلبكی و استكان چای سه قطره سه جا میچكد. یكی به عینك میچكد. یكی به لباست میچكد، یكی به فرش میچكد. خود شما سه برخورد میكنی. اگر به عینكت چكید، سریعاً دستمال كاغذی درمیآوری پاك میكنی. چون عینك شیشه است زود پاك میكنی. اگر به لباس چكید میگویی: میرویم خانه با دست یا با ماشین لباسشویی میشوییم.
اگر به فرش چكید، میگویید: باشد شب عید! شب عید كه قالیها را میشوییم. منتهی هرچه دیرتر باشد سختتر است. اگر فوری باشد، دستمال كاغذی. اگر لباس باشد، مشت و مال. اگر قالی شد،دسته بیل. چون قالی را با دسته بیل میشویند. كیفر هرچه به قیامت بیفتد خطرش بیشتر است. سه تا را هم آیه داریم. هم دستمال كاغذی، هم مشت و مال، هم دسته بیل. هر سه در قرآن هست.
اما برخورد دستمال كاغذی این است. میگوید: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَیْدیكُمْ» (شوری/30)
شما چون ایمان دارید، خلافی كردید چوب میخورید. یعنی مؤمن هستید،شیشهای و شفاف هستید، خوب هستید. خدا زود حال شما را میگیرد، كسی كه همه نمرههایش بیست است اگر یكبار نمرهی 15 گرفت، دبیر میگوید: بیا ببینم. تو كه همه نمراتت بیست بود. چرا پانزده شدی؟
ولی آن كسی كه هر روز نمرهی صفر میگیرد، آن هم صفر اندازهی در قوری، این دیگر توبیخ ندارد. این از اول تا آخر صفر است. اگر یك لكه به عمامه سفید افتاد، من فوری میشویم. اما اگر پیراهن سیاه من لك دار شد، كه دیگر نمیشویم. سیاهی روی سفیدی پیداست.
خوبها را خدا میگوید: چون تو خوبی زكات ندهی، باران نمیآید. چون خوب هستی. چهل تا گوسفند یكی زكات است. ندهی، گوسفندهایت آسیب میبیند. آدمهای مؤمن را خدا مثل شیشه با آنها برخورد میكند. یعنی خلاف كنند فوری خدا مچشان را میگیرد.
آدمهای فاسق را برای بعد میگذارد. آیهی خوبها این بود. «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَیْدیكُمْ» این آیهی قرآن بود برای خوبها.
آیهی بدها این است:«وَ جَعَلْنا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِداً» (كهف/59)
یعنی عجله نكنید، …هی نگو شاه كه اینقدر جنایت میكند پس چرا اینقدر خوش است؟! بابا صبر كن. بگذار مبارك جنایت كند، بعد میگیرند او را مثل گربه در قفس میكنند.«وَ جَعَلْنا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِداً».
یك آیهی دیگر میگوید: اصلاً در دنیا كارشان نداریم مثل صدام. تا پای اعدام هم نگاه میكند. نه در قفس برود و هیچ!
قرآن میگوید:«أَنَّما نُمْلی لَهُمْ»(آلعمران/178)
این هم آیهی قرآن است. اصلاً در دنیا كارشان نداریم. گذاشتیم برای آخر سال با دسته بیل
پس سؤال: شما كه میگویی: اگر خلاف كنید خدا حالتان را میگیرد، پس چرا خدا حال خلافكارها را نمیگیرد؟
جواب: خلافكارهای خوب را فوری حالشان را میگیرد. خلافكارهای بد را مدت تعیین میكند. خلافكارهای بد بد بد را میگذارد برای قیامت.
سه تا آیه داریم:
خوب را فوری حالشان را میگیرد. «فَبِما كَسَبَتْ أَیْدیكُمْ»،
بدها را «وَ جَعَلْنا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِداً» و «إِنَّما نُمْلی لَهُمْ».
مسی و جشن باخت هسته ای
شعر جدید قزوه: مسی و جشن باخت هسته ای
علیرضا قزوه ، شاعر انقلابی کشور ، شعر کوتاهی درباره مذاکرات هسته ای سروده است که در ادامه می آید:
می ترسم مذاکرات آخر ژنو
درست مثل بازی آرژانتین باشد
با آن همه دوام که آوردیم
درست در دقیقه ی آخر
ناگاه کسی مثل مسی
بیاید و کار را تمام کند
می ترسم بعد بازی
عراقچی دوباره تبلت اش را بیرون بیاورد
تا به یادگار فیلم بگیرد
و کاپیتان ظریف
کراوات جان کری را به یادگار بگیرد
و ما بی خود به خیابان بریزیم
و جشن باخت بگیریم
رسایی : دولت یازدهم جوجه نافرمان نخواهد شد ، انشاءالله.
دولت یازدهم جوجه نافرمان نخواهد شد، ان شاءالله
متن زیر بخشی از یادداشت حجت الاسلام رسایی نماینده مجلس شورای اسلامی در خصوص مذاکرات هسته ای و توافق ژنو است که با شعری از پروین اعتصامی شروع می شود :
گفت با جوجه مرغکی هشیار
که ز پهلوی من مرو به کنار
گربه را بین که دُم عَلَم کرده
گوشها تیز و پشت، خم کرده
چشم خود تا به هم زنی بَرَدَت
تا کُلَه چرخ دادهای خُوردت
جوجه گفتا که مادرم ترسوست
به خیالش که گربه هم لولوست
گربه حیوان خوش خط و خالیست
فکر آزار جوجه هرگز نیست
سه قدم دورتر شد از مادر
آمدش آنچه گفته بود به سر
گربه ناگاه ازکمین برجست
گلوی جوجه را به دندان خست
برگرفتش به چنگ و رفت چو باد
مرغ بیچاره از پیش اُفتاد
گربه از پیش و مرغ از دنبال
نالهها کرد زد بسی پر و بال
لیک چون گربه جوجه را بِربود
نالهٔ مادرش ندارد سود
گر تضرع کند وگر فریاد
جوجه را گربه پس نخواهد داد
این همان شعری است که یک بیت آن را رهبر معظم انقلاب در آبان ماه سال 80 در جمع دانشجویان اصفهان با طعنه خطاب به اصلاح طلبان آمریکایی که آن روز توطئه های آمریکا را توهم می دانستند، خواندند و فرمودند: «عدّهای می آیند و بحث توهّم توطئه را مطرح می کنند. در دانشگاه و محیط روشنفکری کشور، انسانی خجالت نکشد و بگوید توطئه، توهّم است؛ دشمن علیه ما توطئه نمی کند؛ آمریکا علیه ما توطئه نمی کند! گفت: مادر من چه اشتباه کند به خیالش که گربه هم لولوست! آمریکایی های به این نازنینی!»
حکایت این سروده زیبا اما در این روزها حکایت دولت یازدهم است و سالروز سوم آذر که عدهای به وعده های نه یک گربه خوش خط و خال که به وعده های گرگی درنده و روباهی پیر دلخوش کردند و پس از یکسال و برای چندمین بار نتیجه اش را هم دیدند.
مارش پیروزی برای رنگ کردن کلاغ
یک سال قبل بود که دولت یازدهم و رسانه های آن برای چنین روزی، مارش پیروزی نواختند و از آن به عنوان ماندگارترین روز تاریخ کشورمان یاد کردند. هر چند در مقابل این جنجال دروغ، آزادگانی هم بودند که با فریاد و قلم خود نگذاشتند عده ای، کلاغ را به جای قناری به افکار عمومی قالب کنند.
ساعت چهار صبح سوم آذر ماه سال 92 نمایشی در ژنو به اجرا درآمد و سران کفر و ظلم یکدیگر را در آغوش کشیدند. خوشحالی زاید الوصف مستکبرین کافی بود تا هر عاقلی به این نتیجه برسد که توافقنامه ژنو منافعی که عدهای برای ملت ایران وعده می دهند را در برندارد هرچند وزیر امور خارجه کشورمان هم بر اساس تصاویر به یادگار مانده از آن روز، از امضای چنین توافقی سخت خوشحال بود تا جایی که دستان جنایتکاری مانند جان کری را به گرمی فشرد و به جای دست دادن با خانم اشتون، با تواضع و به سبکی خاص به او احترام کرد.
هنوز تیم مذاکره کننده بازنگشته بود و عقربه ها ساعت هشت و نیم صبح همان روز را نشان می داد که پیامی از جانب رئیس جمهور محترم خطاب به مقام معظم رهبری به صورت علنی منتشر شد. این پیام، پیروزی بزرگی که ادعا می کردند با توافقنامه ژنو به دست آمده را به رهبر انقلاب تبریک می گفت و تأکید می کرد که در این توافق، حقوق هسته ای ملت ایران به رسمیت شناخته شده، روند ظالمانه تحریم ها متوقف، بخشی از فشارهای غیرقانونی یکجانبه تحریم ها برداشته و فروپاشی سازمان تحریم ها آغاز شده است.
ساعت 10:30 صبح پاسخ قابل تأمل مقام معظم رهبری به نامه آقای روحانی، روی خط خبری قرار گرفت: «جناب آقای رئیس جمهور دستیابی به آنچه مرقوم داشته اید درخور تقدیر و تشکر از هیأت مذاکره کننده هسته ای است…».
کمی تأمل در این پاسخ نشان می داد که از نگاه تیزبین امام خامنه ای، آنچه آقای روحانی مرقوم داشته اند با آنچه در ژنو امضا شده، متفاوت است. اکنون یک سال از آن روز می گذرد، دیگر نه آقای روحانی آنگونه فاتحانه سخن می گوید و نه آقای ظریف بر صفحه سیما و در مقابل خبرنگاران سرحال و قبراق برای نتایج این فتح بزرگ حاضر می شود. کاملا مشخص شده که آنچه رهبر معظم انقلاب سال های قبل در خشت خام می دید، عده ای در آینه هم ندیدند. بر خلاف یک سال قبل که رسانه ها دعوت می شدند تا برای تیتر زدن و فضا سازی درباره این پیروزی ادعایی توجیه شوند، امسال دعوت می شوند تا توجیه شوند که حق ندارند چیزی بنویسند و باید ضرورت های امنیتی دولت را رعایت کنند!
حق با بی سوادهایِ بی شناسنامه بزدل و جهنمی بود!
در این یک سال اما گروه های مرجع جامعه از تشکل های دانشجویی تا رسانه های منتقد توافق ژنو، طلاب و روحانیون و چهره های سیاسی و علمی کشور و نمایندگان مردم در خانه ملت حتی مراجع عظام تقلید سکوت نکردند و در نقد این توافقنامه و تبعات اعتماد به آمریکا سخن گفتند. دولت اما متأسفانه این نقدهای دلسوزانه را بر نمی تابید و با ادبیاتی ناشایست، منتقدان خود را با عناوینی مانند بی سواد، بی شناسنامه، بزدل، افراطی و جهنمی خطاب کرد. اکنون مشخص شد که حق با همین بیشناسنامههایِ بی سوادِ افراطیِ بزدل و جهنمی بود و اعتماد دولت محترم به آمریکا هیچ ثمره ای برای حل مشکلات کشور نداشته و ندارد.
در طول یک سال اخیر بیش از 100 تحریم جدید به بهانه های مختلف هسته ای، حقوق بشری و دفاع از تروریسم علیه ملت ایران توسط آمریکا و اروپا به تصویب رسیده است و این در حالی است که ادعا می شد با توافقنامه ژنو، دیوار تحریم ها ترک برداشته و جلوی آن گرفته شده است.
100 مورد تحریم در حالی است که از آن سو به دلیل تعهداتی که تیم مذاکره کننده ایرانی با توافقنامه ژنو به غرب داده، تمام فعالیت های علمی کشورمان در این حوزه به حالت تعلیق درآمده و اورانیوم های ذخیره شده با غنای 20 درصد اکسید شده اند و دیگر امکان بازگشت به حالت قبل برای فرآوری بیشتر را ندارند.
تا قبل از روی کار آمدن دولت آقای روحانی و توافقنامه ژنو، جمهوری اسلامی مذاکره می کرد اما در عین حال پیشرفت هم می کرد؛ اما در یک سال اخیر و بعد از توافقنامه ژنو، مذاکره می کنیم ولی دیگر پیشرفتی نداریم و اتفاقا همین پیشرفتهای هسته ای محصول دوره مقاومت و پیشرفت های به دست آمده بود که قدرت های استکباری را مجبور به مذاکره و پذیرفتن حقوق هسته ای کشورمان کرد.
آنچه رهبری در خشت خام می دید …
به نظر می رسد که تمام این هزینه ها برای عالی ترین مقام کشورمان متصور بود و رهبر معظم انقلاب می دانست که از این مذاکرات فایده ای برای انقلاب اسلامی و مردم ایران اسلامی حاصل نخواهد شد. برای همین تنها فایده این مذاکرات را به هوش آمدن برخی مسئولانی دانستند که راه حل مشکلات کشور را در مذاکره و اعتماد به آمریکا می دانند.
امام خامنه ای یک بار در آبان ماه سال گذشته و چند روز قبل از امضای توافقنامه ژنو فرمودند: «بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم. من فکر نمی کنم از این مذاکرات آن نتیجه ای را که ملت ایران انتظار دارد به دست بیاید… ملت باید بیدار باشد بداند چه اتفاقی دارد می افتد تا بعضی تبلیغات چی های مواجب بگیر دشمن و بعضی از تبلیغات چی های بی مزد و مواجب -از روی ساده لوحی - نتوانند افکار عمومی را گمراه کنند… دولت محترم اگر از مذاکرات نتیجهای نگرفتند معنایش این باشد که برای حل مشکلات کشور بایستی کشور روی پای خودش بایستد.»
و یکبار دیگر در دیدار وزیر امور خارجه، معاونین و سفرا با رهبر معظم انقلاب فرمودند: «این مذاکرات یک تجربه ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی ها مطلقا تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است.»
مذاکرات ژنو با همه معایب و ضررهایش اگر بنابر توقع رهبر معظم انقلاب واقعا دولت یازدهم را به این نتیجه رسانده باشد که این گربه خوش خط و خال یا بهتر بگوییم این گرگ درنده و روباه پیر قابل اعتماد نیستند، باز قابل تحمل است. اما بی شک اکنون پس از یک سال لایه ای از مردم که در سایه تبلیغات دروغین رسانه های بیگانه و دنباله های داخلی آنها به این باور رسیده بودند که واقعا مشکل آمریکا با جمهوری اسلامی ایران، موضوع هسته ای است، به دروغ بودن این ادعا پی برده اند.
برای چندمین بار معلوم شد که وضع تحریم های مختلف در طول یک سال گذشته و به ویژه در همین ایامی که تیم مذاکره کننده پشت میز نشسته، گویای این واقعیت است که موضوع هسته ای تنها یک بهانه برای اعمال فشار غرب به جمهوری اسلامی ایران است و مشکل اصلی آنها با ما نپذیرفتن نظام سلطه توسط ماست والّا کشوری مثل پاکستان علی رغم برخورداری از کلاهکهای هستهای و نپذیرفتن معاهده جهانی NPTنه تحریم می شود و نه تهدید!
آیا از جوجه داستان پروین عبرت گرفته می شود؟
جوجه داستان پروین اعتصامی، مادر دلسوزش را به ترسویی متهم می کرد و دشمنیِ گربه خوش خط و خال را ناشی از توهم توطئه می دانست. این جوجه که محو خط و خال زیبای گربه شده بود، دشمنی گربه با جوجهها را انکار می کرد و برای همین در پایان داستان گرفتار چنگال گربه شد.
قصه جوجه داستان ما اما هنوز به اتمام نرسیده، دولت یازدهم هر چند یک سال و نیم از عمر خود را به وعدههای این گرگ خوش خط و خال دلخوش کرد اما هنوز دو سال و نیم در اختیار دارد. وضعیت ما همه، مانند جوجه های داستان پروین است که مادر دلسوزمان - از خمینی کبیر تا امام خامنه ای - بارها ما را از پناه بردن به این گرگ درنده بر حذر داشته اند و تأکید کرده اند که به لبخندهای دشمن نباید دلخوش کرد.
رهبر معظم انقلاب چند روز قبل از امضای توافقنامه ژنو در آبان ماه سال قبل خطاب به تیم مذاکره کننده فرمودند: «توصیه قبلی خودمان را تکرار می کنیم، به دشمنی که لبخند می زند اعتماد نکنید. این را ما به بچه های خودمان، به فرزندان خودمان، اینهایی که در مسئله دیپلماسی مشغول به کارند، توصیه می کنیم، مراقب باشید لبخند فریبکارانه شما را دچار اشتباه و خطا نکند، ریزهکاریهای دشمن را ببینید.»…
سرچشمه گناهان مردان و زنان !
سرچشمه گناهان مردان و زنان !
عزت آن مرد و لبخند این مرد !!!
عزت آن مرد و لبخند این مرد !!!
آنچه از دست داده ام!
آنچه از دست داده ام !
از شیخی پرسیدند: از این همه مراقبه و توجه به خدا ، چه به دست آورده ای؟
جواب داد: هیچ! اما بعضی چیزها را از دست داده ام؛
خشم، نگرانی و اضطراب، افسردگی، احساس عدم امنیت و ترس از مرگ…
همیشه با به دست آوردن نیست که حالمان خوب می شود؛
گاهی بعضی از دست دادن هاست ، که ما را به آرامش می رساند.
نقش ولایت پذیری در حادثه عاشورا (5)
ولایت پذیری حضرت زینب(س) :
زینب علیهاالسلام كه حضور هفت معصوم (1) را درك كرده، در تمامى ابعاد ولایت مدارى (معرفت امام، تسلیم بى چون و چرا بودن، معرفى و شناساندن ولایت، فداكارى در راه آن و) … سر آمد است. او با چشمان خود مشاهده كرده بود كه چگونه مادرش خود را سپر بلاى امام خویش قرار داد و خطاب به ولى خود گفت :
« روحى لروحك الفداء ونفسى لنفسك الوقاء (2)؛[اى ابالحسن] روحم فداى روح تو و جانم سپر بلاى جان تو باد ». و سرانجام جان خویش را در راه حمایت از على علیه السلام فدا نمود و شهیده راه ولایت گردید. زینب علیهاالسلام به خوبى درس ولایت مدارى را از مادر فرا گرفت و آن را به زیبایى در كربلا به عرصه ظهور رساند.
از یك سو در جهت معرفى و شناساندن ولایت، از طریق نفى اتهامات و یادآورى حقوق فراموش شده اهل بیت تلاش كرد. از جمله در خطبه شهر كوفه فرمود:« وانى ترحضون قتل سلیل خاتم النبوة ومعدن الرسالة وسید شباب اهل الجنة (3)؛ لكه ننگ كشتن فرزند آخرین پیامبر و سرچشمه رسالت و آقاى جوانان بهشت را چگونه خواهید شست؟» و همچنین در مجلس ابن زیاد (4)، شهر شام، و مجلس یزید، ولایت و امامت را به خوبى معرفى نمود.
از سوى دیگر سر تا پا تسلیم امامت بود؛ چه در دوران امام حسین علیه السلام و چه در دوران امام سجاد علیه السلام حتى در لحظهاى كه خیمه گاه را آتش زدند، یعنى در آغاز امامت امام سجاد علیه السلام نزد آن حضرت آمد و عرض كرد: اى یادگار گذشتگان … خیمه ها را آتش زدند ما چه كنیم؟ فرمود:«علیكن بالفرار؛ فرار كنید». (5)
از این مهمتر در چند مورد، زینب علیهاالسلام از جان امام سجاد علیه السلام دفاع كرد و تا پاى جان از او حمایت نمود.
الف- در روز عاشورا؛ هنگامى كه امام حسین علیه السلام براى اتمام حجت، درخواست یارى نمود، فرزند بیمارش امام زین العابدین علیه السلام روانه میدان شد. زینب با سرعت حركت كرد تا او را از رفتن به میدان نبرد باز دارد، امام حسین علیه السلام به خواهرش فرمود:
او را باز گردان، اگر او كشته شود نسل پیامبر در روى زمین قطع می گردد. (6)
ب- بعد از عاشورا در لحظه هجوم دشمنان به خیمه ها شمر تصمیم گرفت امام سجاد علیه السلام را به شهادت برساند، ولى زینب علیهاالسلام فریاد زد:
تا من زنده هستم نمى گذارم جان زین العابدین در خطر افتد. اگر مى خواهید او را بكشید، اول مرا بكشید، دشمن با دیدن این وضع، از قتل امام علیه السلام صرف نظر كرد. (7)
ج- زمانى كه ابن زیاد فرمان قتل امام سجاد علیه السلام را صادر كرد، زینب علیهاالسلام آن حضرت را در آغوش كشید و با خشم فریاد زد:
اى پسر زیاد! خون ریزى بس است. دست از كشتن خاندان ما بردار. و ادامه داد:« والله لا افارقه فان قتلته فاقتلنى معه؛ به خدا قسم هرگز او را رها نخواهم كرد؛ اگر مى خواهى او را بكشى مرا نیز با او بكش».
ابن زیاد به زینب نگریست و گفت: شگفتا از این پیوند خویشاوندى، كه دوست دارد من او را با على بن الحسین بكشم. او را واگذارید.
البته ابن زیاد كوچكتر از آن است كه بفهمد این حمایت فقط به خاطر خویشاوندى نیست، بلكه به خاطر دفاع از ولایت و امامت است. اگر فقط مساله فامیلى و خویشاوندى بود، باید زینب علیهاالسلام جان فرزندان خویش را حفظ و آنها را به میدان جنگ اعزام نمى كرد.
پی نوشت ها:
1- پیامبراكرم صلى الله علیه و آله، على علیه السلام، فاطمه علیهاالسلام، امام حسن علیه السلام، امام حسین علیه السلام، امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام .
2- الكوكب الدرى، ج1، ص196.
3- بحارالانوار، ج45، صص110- 111.
4- همان، ج45، ص133.
5- همان، ج45، ص58، ومعالى السبطین، ج2، ص88 .
6- بحارالانوار، ج45، ص46.
7- همان، ج45، ص61.