بلاء در کلام حجت الاسلام سید محمد مهدی میر باقری (3)
بلاء در کلام حجت الاسلام سید محمد مهدی میر باقری (3)
مناسک سلوک با ابتلاء عظیم عاشورا
این ابتلاء عظیم ، طریق تقرب همهی عوالم است و همه عوالم در مرحلهای از سیر خود ، از مسیر آن رحمت عبور میكنند. این ابتلاء ، مناسكی برای سلوك دارد كه اگر آن مناسك رعایت شود، انسان با آن سالك میشود. جامعهی شیعه نیز با همان مناسك سیر میكند. آنهایی كه میخواهند فقط با نماز و روزه خود سالك شوند، بروند سالك شوند! ما همهی این نماز و روزهها را انجام میدهیم تا شاید در این وادی به ما اجازه ورود بدهند و انشاءالله این باب برای ما باز شود و سیر ما از وادی كربلا اتفاق بیفتد. میشود در سیر با عاشورا به جایی رسید كه «وَاَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّکُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذی لَکُمْ عِنْدَهُ اَنْ یُعْطِیَنی بِمُصابی بِکُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطی مُصاباً بِمُصیبَتِهِ مُصیبَهً مااَعْظَمَها وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِی الاِْسْلامِ وَ فی جَمیعِ السَّمواتِ وَ الاَْرْض» و میشود با این بلاء به جایی رسید كه «اَللّهُمَّ اجْعَلْنی فی مَقامی هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَ رَحْمَهٌوَ مَغْفِرَهٌ». این مزد صابرین است كه حضرت فرمود یكی از آنها را اگر به ملائكه بدهند، راضی میشوند. میشود به جایی رسید كه «اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِمُحَمَّدٍ وَ مَماتی مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».
بلاء عاشورا بستر رشد تولّی و تبرّی
اگر كسی به این بلاء عظیم گره بخورد، دو بال پرواز به او میدهند: «اَللّهُمَّ اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ فی هذَ الْیَوْمِ وَ فی مَوْقِفی هذا وَ اَیّامِ حَیاتی بِالْبَراَّئَهِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَهِ عَلَیْهِمْ وَ بِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ». این دو بال، وسیلهی تقرب همهی كائنات و روح تهذیب است. باطن تهذیب اخلاقی، تولّی و تبرّی است. باطن و سرّ همهی اخلاق كریمه، سجده بر خدای متعال و نفی استكبار و خشوع است ـ همان امری كه حضرت در خطبهی قاصعه فرمودند امتحان ملائکه بود ـ باطن آن تولی و تبری است و ظاهرش تخلیه از صفات رذیله و تعبیهی صفات حمیده است. باطن همهی اخلاق كریمه، تولی و تبری است و عالم با تولی و تبری به اخلاق و بعد به توحید میرسد. همهی این اخلاق نیز ، مقدمهی خشوع و سجدهی تام است؛ مقدمهی پرستش كامل است و اینها از طریق تولی و تبری واقع میشود.
مرزبندی صف و قتال در آینه زیارت عاشورا
وقتی عقل رشد كرد، تبدیل به بصیرت و موضعگیری و صفبندی میشود و صفوف شكل میگیرد. مدخل ما و شروع این باب با مصیبت است؛ «یا اَباعَبْدِاللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّهُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصیبَهُ بِکَ عَلَیْنا وَعَلی جَمیعِ اَهْل ِالاِْسْلامِ و جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِی السَّمواتِ عَلی جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ». اگر كسی به عظمت و جلالت مصیبت رسید و سطح ابتلاء را متوجه شد و درك كرد كه این بلای فراگیری است كه بر نبی اكرم(ص)وارد شده است، به بصیرت میرسد.
انسان در آینهی این بصیرت یک صفبندی عظیم تاریخی را مشاهده میکند که یك طرف آن نبی اكرم(ص) است كه میخواهد كائنات را به قرب برساند و برای تحقق این هدف این بلاء عظیم را تحمل میكند؛ یك طرف دیگر هم جبههی مقابل است كه برای بستن مسیر نبی اكرم(ص)، این حادثه را طراحی و پیگیری و یارگیری کرده و این هدف را در تاریخ ادامه میدهد. یعنی در آینه عاشوراست که رسول اكرم(ص) حاضر شد این بلاء را امتحان و تحمل كند و آنها هم در دشمنی با حضرت تا اینجا پیش رفتند. وقتی انسان به بصیرت میرسد این جبهه را لعن میكند و شناخت جبههی تاریخی دشمن و آن جبههی تباهی، محصول درك این بلاست كه به لعن هم میرسد.«فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ وَاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتی رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فیها و َلَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً قَتَلَتْکُمْ». جمعی را كه امام دارند، امّت میگویند. «وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ» «بَرِئْتُ اِلَی اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِیاَّئِهِم». بعد از این بصیرت، صفبندی و مرزبندی شکل می گیرد تا به صف و قتال میرسد؛«اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلی یَوْمِالْقِیامَهِ» سپس به خونخواهی و وجاهت و قرب و معیت و ثبات قدم میرسد.
تشکیل جامعه مؤمنین و امت واحد در سیر و سلوک با زیارت عاشورا
مرحلهی دوم سیر از فراز پایانی زیارت عاشورا شروع میشود؛ «اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبرَّکَتْ بِهِ بَنُواُمَیَّهَ»؛ آن لعنها و سلامهای مكرر و آن سجدهی قرب که حاصل آن شفاعت است، سیر و سلوكی است كه با عاشورا حاصل میشود. آن سیر، مؤمنین را از جزایر مستقل بیرون میآورد و حول بلاء ولیشان آنها را به یك امّت تبدیل میكند. لذا جامعه و صف، حول امام شكل میگیرد. در واقع انسانها دیگر نمیخواهند راه را مستقل از سیدالشهداء(علیهالسلام) بروند و به صورت جزایر مستقل هم نمیخواهند به امام گره بخورند؛ چون بریده از هم نیستند و نمیخواهند خودشان این راه را با ریاضات بروند. بنابراین وارد این وادی شده و دور هم جمع میشوند؛ «سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ». در محور عاشورا و بلاء، امّت درست میشود و این امّت با ابتلاء به عاشورا، مراتب سیر و سلوك را طی میكند تا به صف و قتال میرسد؛ بعد هم به معیت و ثبات قدم در همهی ادوار و احوال خود میرسد تا مسئلهی شفاعت و قربِ سجود.
این سیری است كه در عاشورا باید داشته باشیم. همهی توحید و ولایت هم در همین سیر اقامه میشود. اقامهی ولایت و توحید در عالم و ارواح و پیكرهی عالم با همین حادثه سید الشهداست كه«أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ».